شب 《چله 》و حسرت بارانی کودکان حاشیه نشین شهرم جمعه آخرین نفس های آذر ماه است. تنها یک روز به آخرِ پاییز مانده است. در خانه نشستهام و از پنجرهٔ اتاقم باران را به تماشا نشسته ام. بارانِ هفته ها و روزهاست خاکهای به طبق نشسته شهر را رُفته و گردها را زدوده است. خانه ات آباد باران!!! هوا بارانی مریوان آنچنان زلال و شفاف است که میتوانم سنگریزههای کوهِ «ایمام» و«فیله قوس» را بشمارم. مدهوش هوای حیاتبخشِ این شهرم. شهر نیست: یکپارچه بهشت است. نه فقط فروردین و اردیبهشت مریوان آبروی بهشت را میبرد، بلکه همهٔ ماههایش چنین سودایی...